پاورپوینت بررسی تقارن،رنگ،تناسبات،زمان،فضا،حرکت و ریتم در معماری و موسیقی
نوشته شده توسط : safa
پاورپوینت بررسی تقارن،رنگ،تناسبات،زمان،فضا،حرکت و ریتم در معماری و موسیقی

تاریخ ایجاد 13/05/2018 12:00:00 ق.ظ    تعدادبرگ: 58 اسلاید قابل ویرایش   قیمت: 7000 تومان     تعدادمشاهده  4  


پاورپوینت بررسی تقارن،رنگ،تناسبات،زمان،فضا،حرکت و ریتم در معماری و موسیقی
 
بخشی از مطلب
آنچه که در مورد مسئله زمان در موسیقی گفته شد درمورد مسئله مکان یا فضا (فرم، شکل و...) در معماری نیز با همان شیوه قابل بیان می باشد.
فضا، هم به جایگاه و مکان، و هم به محیطی عاطفی و روحی، و هم به اتمسفر یا جو، و یا جایگاه تأثیری اطلاق می گردد. در تمام هنرها ایجاد نوعی فضای عاطفی و روحی، یکی از اهداف آفرینندگان هنرمند است.
در هنر معماری، فضا منزلتی خاص دارد. معمار هنرمند نیز چون دیگر آفرینندگان هنر، قادر است با ایجاد فضاهای گوناگون، همان تأثرات عاطفی و روحی را القاء کند که مثلاً موسیقیدان به مدد الحان و سازها ایجاد می کند. همچنان که یک قطعه موسیقی می تواند تحت تأثیر «فونوسفر» یا فضای صوتی، فضای روحی و سرشار از جاذبه های معنوی و آسمانی بیافریند.
اما علیرغم آنچه که گفتیم طبق گفته هگل که «موسیقی مکان را یکسره نفی می کند و...» می توان از ابعادی دیگر مسئله مکان یا فضا را در موسیقی جستجو کرد.
یکی از انواع موسیقی بنام پوئم به سمفونی برنامه دار مشهور است؛ در این موسیقی که یک نوع سمفونی است سعی آهنگساز بر این است که بوسیله اثر موسیقیایی خود به تشریح یک داستان (داستان خیالی یا از پیش تعیین شده) و یا یک منظره و یا یک فصل و... بپردازد. مثل چهار فصل ویوالدی که به تشریح 4 فصل سال می پردازد یا پوئم سمفونی دیگر که بر مبنای یک داستان شکل می گیرد. در این نوع موسیقی هدف آهنگساز این است که فضایی را که در ذهن خود تجسم می کند بوسیله ترکیب نتها و سازها و... به شنونده القاء کند.
به عنوان مثالی بارز این گونه فضاسازی موسیقی می توان به موسیقی امپرسیونیستی اشاره کرد. یکی از بهترین آثار از این دست سمفونی دریا ساخته کلوددویوسی است. در مومان اول با نام از سحرگاه تا ظهر، روی دریا انواع امپرسیون وجود دارد. سکون مطلق اقیانوس قبل از بامداد، که درست در ابتدا می آید سپس نخستین اشعه های روح مانند نور ظاهر می شوند؛ نخستین جیغ و فریادهای ضعیف پرندگان دریایی؛ آبها که با نخستین نسیم شروع به جنبش می کنند و سپس، در حین ادامۀ موومان، یک صوت روشن از ویولون سل ها و کرها به گوش می رسد، که مانند ظهور ناگهانی خورشید در افق است و...
موسیقی فیلم نیز نوع دیگری از قدرت فضا سازی و تصویر سازی موسیقی است چرا که یک موسیقی خوب فیلم یا نمایش آن است که بدون نمایش فیلم نیز تا حدود زیادی صحنه ها و فضاهای فیلم را به مخاطب القاء کند.
مقوله شکل یا فرم که در معماری چیز شناخته شده ای بنظر می رسد. در مبحث موسیقی چندان مفهوم نمی افتد. شکل آنچه که دیده می شود. مانند فضای ساخته شده در مقیاس معماری، بگونه ای کم و بیش ساده قابل تعریف است. اما در موسیقی به دلیل اینکه نیاز به بیانی صرفاً انتزاعی داریم تا بتوانیم به باز شناسانیدن آنچه شنیده ایم نایل شویم، کارمان چندان ساده نیست، شکل به معنای کلی یا عام تصویری است انتزاعی از هر چیز که موجودیت حقیقی یا مجازی یافته است. شکل هر چیزی که به عالم وجود آمده، برداشتی انتزاعی از آن است، چه این برداشت را آفرینندۀ آن در میان گذارد و یا هر کسی از آن، به ظن خود، به برداشتی دست یافته باشد. شکل هر چیز خود آن نیست بلکه تنها جلوه ای از آن است که به مناسبتی یا به قصدی معین عنوان می شود. شکل هر چیز ملموس که موجودیت یافته، جز وجهی از آن نیست، به برداشت یا تعبیر و تفسیر کسی که از ان سخن به زبان می آورد. شکل یک دریاچه و یک درخت و یک چهره انسانی را هرکس به گونه خاص خود و یا ابزاری که برای این هدف برمی گزیند می تواند ترسیم یا بیان کند. تا اینجا، معرفی شکل برداشته شده از موجودیتی ملموس می تواند کم یا بیش به سادگی به تحقق پذیرد زیرا ابزاری که امروزه تمدن بشر در اختیار دارد از تنوع و غنا برخوردار است. ولی شکل موجودیتهای محسوس که یک قطعۀ موسیقی انتزاعی ترین آنها بشمار می آید، نیز می تواند به گونه ای چند معرفی شود. خواه از راه سخنانی که به توصیف احساسهای برداشت شده می پردازند و خواه از راه تصویرهایی که قصد بازشناسانیدن همین احساس ها را دارند با سیستم هایی که داده های آنها را هم به بیان فنی و هم توصیفی تدوین می کنند.
در موسیقی اما برای شکل دو معنای متفاوت داریم. اول، شکل کلی اثر موسیقیایی  و دوم، شکل های فرعی و کوچک و مجزا یا پیاپی و گوناگونی از موسیقی که در جای یک اثر موسیقی می نشینند تا در چهارچوب شکل کلی اثر که در حقیقت جلوه ای است از ویژگی های ترکیبی و شالوده یی آن، احساسهایی معین را بوجود آورند.
حتی اگر هدف موسیقی ساز القاء اشکال و فرمها و فضاها نباشد اما از آنجا که قوه تخیل و تجسم انسان پیوسته (حتی در خواب) در حال فعالیت است و از آنجا که قوۀ باصرۀ انسان قویتر از قوۀ سامعۀ او است لذا در حین شنیدن یک قطعۀ موسیقی نیز ذهن انسان در حال تخیل  و تجسم و فضا سازی است. فقط فضایی که در آن لحظه در ذهن انسان جای می گیرد منطبق بر نوع موسیقی می شود یا بعبارتی در آن لحظه این موسیقی است که تخیلات انسان را شکل می دهد و فضای ذهنی مخاطب را ایجاد می کند.
اغلب برای همه ما پیش می آید که در شرایط یا در فضای خاصی سیر می کنیم و در همان حال به شنیدن یک قطعه موسیقی نیز مشغولیم. اگر بعد از گذشت یک مدت حتی طولانی از آن شرایط یا فضای ویژه ای که داشته ایم مجدداً به همان قطعۀ موسیقی گوش می دهیم، در این لحظه بدون اینکه حتی گوشه ای از آن شرایط یا فضای خاص را داشته باشیم. قطعه موسیقی عیناً همان فضا و شرایط را در ذهن ما بازسازی می کند . گاهاً پیش می آید که تعمداً برای اینکه به همان فضای خاص بازگردیم به شنیدن آن قطعۀ موسیقی مبادرت می ورزیم و در واقع از قدرت فضاسازی و تصویرسازی موسیقی بهره می گیریم که شاید حتی توصیف کردن یا ساختن مجدد فضا نیز نتواند به این اندازه مؤثر باشد که شنیدن آن قطعه.
بجز مواردی که در بالا ذکر شد مثل موسیقی فیلم، پوئم سمفونی با قدرت بازسازی فضای موسیقی که فضاهای عینی و واقعی را در موسیقی تشریح می کند و موارد خاصی در موسیقی هستند، بطور عام در هر نوع موسیقی یک نوع فضای تجریدی یا انتزاعی وجود دارد اما از آنجا که این فضاها غالباً ذهنی هستند لذا قابل توصیف و بیان نیستند. در واقع فقط با خود آن موسیقی می توان آنرا بیان کرد و اصلاً هدف آهنگسازان نیز این است. از آنجا که نمی توان آن فضاها را تشریح کرد لذا به موسیقی که تنها ابزار بیان آن فضاها است مبادرت می ورزند تا مستقیماً آن فضا را در ذهن مخاطب ایجاد کنند. بعنوان یک نوع خاص از این فضاسازی می توان هنر رقص را که همواره وابسته به موسیقی است نام برد. در واقع یک فضاسازی ذهنی و تجریدی است که از موسیقی زاییده می شود و جنبۀ عینی به خود می گیرد.
اما نکته آخر که درمورد مسئله فضا در موسیقی بایستی گفته شود این است که موسیقی مانند معماری مستقیماً به فضاسازی نمی پردازد بلکه فضاسازی از تأثیرات موسیقی است همانطوریکه موسیقی باعث ایجاد تحرک و پویایی می شود. در حالیکه حرکت مستقیماً در موسیقی وجود ندارد چراکه لازمه حرکت، فضا است در حالیکه موسیقی با زمان سرو کار دارد به تعبیر بهتر، فضا، مکان، حرکت و امثال آن را مستقیماً در موسیقی نمی توان یافت، علیرغم آنکه یکی از مهمترین قدرت موسیقی ایجاد حرکت و فضاسازی است.
 
حرکت و پویایی در معماری: 
حرکت نسبی است وقتی که ما از پنجره یک قطار در حال حرکت به بیرون نگاه می کنیم چنین به نظر می رسد که این منظره اطراف است که در برابر ما حرکت می کند. از نظر ادراکی چنین است که ما خود را ثابت و محیط را متحرک می بینیم. اگرچه می دانیم واقعیت درست بر خلاف این است. وقتی که قطار در ایستگاه ایستاده است و ما از پنجره فقط قطاری را می بینیم که روی سکوی کنار ما ایستاده بعد یکی از قطارها حرکت می کند، در ابتدا نمی توانیم تشخیص بدهیم که آیا قطار ما شروع به حرکت کرده است یا قطار سکوی دیگر. برای پیدا کردن جواب این سئوال ما احتیاج به یک مبدأ قیاس داریم و به این دلیل معمولاً به ساختمان ایستگاه نگاه می کنیم چون می دانیم که ساختمان نمی تواند حرکت کن. وقتی که دو قطار از روی دو سکوی کنار هم در ایستگاه بطور همزمان و در یک جهت شروع به حرکت می کنند کسانی که در این قطارها هستند با نگاه کردن به قطار دیگر نمی توانند متوجه حرکت قطار شوند. برای درک این حرکت بیننده بایستی یک مبدأ قیاس جدید پیدا کند مثلاً به محیط خارج در اطراف دیگر نگاه کند با اینکه از طریق احساس لرزش با شنیدن صدای چرخها متوجه حرکت قطار بشود. از ایده تسبیت حرکت در معماری نیز می توان استفاده کرد. در رستورانهای پانوراما یا اسکای لاین  که در قله کوه ها و یا بر بالای آسمان خراشها ساخته شده اند این «خیال» در بیننده به وجود می آید که تمامی محیط در مقابل چشمان او، که ثابت است، حرکت می کند زیرا که او حرکت خودش را نمی تواند درک کند. تجربه ای ک و بیش نظیر این احساس را راننده ای که در یک خیابان تنگ رانندگی می کند یا استفاده کننده از یک پله برقی یا آسانسور شیشه ای نیز دارد. البته در این مورد این خیال به قدرت حالت اول نیست، به دلیل اینکه بیننده بایستی خودش برای حرکت خودش اقدام کند و دیگر اینکه حرکت او، برای خودش محسوس می باشد.
گاه نیز پیش می آید که ما در جائی حرکت را درک می کنیم که در واقع اصلاً حرکتی وجود نداشته است. یک فیلم عبارت است از مقدار تصاویر ثابت که پشت سر هم قرار داده شده اند. در هر کدام از تصاویر، شکل نسبت به تصویر قبلی کمی تغییر وضع داده است. از آنجا که تصاویر خیلی سریع یکی پس از دیگری نشان داده می شوند (به طور معمول 24 تصویر در هر ثانیه) و بیننده قادر به دیدن تصاویر تک تک نیست در ذهن خود این اختلاف را حرکت می پندارند.
یکی از مهمترین اصول ادراک ذهنی این واقعیت است که یک موجود زنده برای ادراک بایستی فعال شود. در این مورد قاعده زیر وجود دارد: هرچه ترکیب تحرکی جسم ایستاتر باشد بیننده بایستی فعالتر شود و هر چه پویائی ترکیب تحرکی بیشتر باشد، احتیاج به فعالیت کمتری از طرف بیننده است. برای تماشای یک فیلم، بیننده احتیاج به هیچ نوع فعالیتی ندارد، چشم ها تنها اعضائی هستند که از آنها استفاده می شود. درک معماری درست نقطه مقابل آن است؛ آنچه مورد نظر است چیزی است ایستا و حداکثر فعالیت را از بیننده طلب می کند.
نوع حرکت نیز بر ادارک ما تأثیر می گذارد. اشتراوس به این نتیجه رسیده است که احساس انسان از فضا در موقع رقص احساسی دیگر است تا در موقع راه رفتن. او این واقعیت را یکی از مهمترین دلایل در تمایل انسان به رقص می داند. گردش نیز نوعی خاص از حرکت است: «انسان گردش را به خاطر دل خودش، انجام می دهد و منظور اصلی از این حرکت رسیدن به یک هدف مشخص نیست. این نیز باعث می شود که انسان رابطهای دیگر با فضا برقرار سازد.»
لازمه حرکت فضا است، اسامی مختلفی که برای فضاهای مخصوص حرکت وجود دارند نشانگر این هستند که برای انسان انواع مختلف حرکت نیز وجود دارد: کریدور، راهرو، خیابان، کوچۀ، خرند و اتوبان از این جمله اند. فضاهای مخصوص حرکت به صورت راه و خزند حتی قبل از ساخته شدن نخستین آبادیها نیز وجود داشته اند.
فرم ساختمانهای مندلسون بعد از چندی مورد تقلید طراحان وسائل زندگی قرار گرفت. و نمونه ای برای فرم پردازی سازندگان اتومبل شد. اما فرمهای ایرودینامیک که در وسائل نقلیه از آنها استفاده می شود، عملکردی دیگر دارند به این معنی که این فرمها باعث کم شدن مقاومت هوا در مقابل حرکت و در نتیجه توان بیشتر وسیله نقلیه هستند. در حالی که برخلاف یک وسیله نقلیه، ساختمان چیزی است ساکن، وظیفه فرمهای پویا در ساختمان، نشان دادن نیروها و نمایش دادن مسیرها و به طور خلاصه جذاب کردن ساختمان است، این تحرک تنها در معماری دارای اهمیت نیست، بلکه یکی از مبانی هر نوع لذت بصری می باشد. به عقیده رودلف آرنهایم: «هر ادارکی یک بازی متقابل بین نقشه های جهت یافته است. این تنشها را بیننده از طرف خودش به تصاویر ایستا اضافه نمی کند، بلکه تنش نیز مثل اندازه، شکل، موقعیت و رنگ یک مشخصه جدائی ناپذیر هر جسمی است که باید ادراک شود. از آنجا که این تنشها دارای قدرت و جهت هستند. می توان از آنها به عنوان نیروهای روانشناختی نام برد.»
و....


کلمات کلیدی مرتبط:
پاورپوینت , بررسی تقارن،رنگ،تناسبات،زمان،فضا،حرکت و ریتم در معماری و موسیقی ,پاورپوینت , بررسی اشتراکات ,معماری و موسیقی ,مبانی نظری معماری ,شباهت معماری و موسیقی ,تفاوت معماری و موسیقی ,
مقالات مرتبط در این دسته
پاورپوینت بررسی و مقایسه کالبدی موسیقی و معماری
پاورپوینت بررسی اشتراکات معماری و موسیقی
پاورپوینت بررسی ساختمان ها و معماری چهار سونگر
پاورپوینت بررسی درونگرایی در معماری ایرانی
بررسی معنا در معماری ، پاورپوینت
پاورپوینت بررسی و تحلیل معماری فراکتال
دانلود,روانشناسی محیط هرج و مرج,وندالیسم, پاورپوینت
پاورپوینت ماهیت هنر در عرفان اسلامی ، حکمت هنرهای اسلامی
پاورپوینت طبع حسی در معماری ، روانشناسی محیط
پاورپوینت بررسی فرهنگ و هویت خودی و رابطه آن با معماری
پاورپوینت تعریف فضا در معماری (مبانی نظری معماری)
پاورپوینت مبانی نظری آموزش در معماری
پاورپوینت بررسی نور پردازی در فضای باز
پاورپوینت بررسی شناخت فضا و شکل گرایی در معماری معاصر
پاورپوینت بررسی زیبایی‎شناسی در معماری
پاورپوینت، بررسی مبانی نظری معماری -تاثير متقابل فضا و روابط اجتماعی
پاورپوینت، بررسی پیچیدگی درمبانی نظری معماری
پاورپوینت رنگ و نور در معماری
بررسی ، تقابل سنت و مدرنیته، پاورپوینت مبانی نظری معماری
پاورپوینت بررسی نقش معماري مدرن و اقتصاد بر معماري بومی




:: بازدید از این مطلب : 272
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : چهار شنبه 26 ارديبهشت 1397 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: